آیه 38 سوره فاطر

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

[35–38] (مشاهده آیه در سوره)


<<37 آیه 38 سوره فاطر 39>>
سوره :سوره فاطر (35)
جزء :22
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

خدا به اسرار غیب آسمانها و زمین داناست و به افکار و اندیشه دلها هم کاملا آگاه است.

یقیناً خدا دانای غیب آسمان ها و زمین است و بی تردید به نیّات و اسرار سینه ها آگاه است.

خدا[ست كه‌] داناى نهان آسمانها و زمين است، و اوست كه به راز دلها داناست.

خدا، داناى نهان آسمانها و زمين است و او به آنچه در دلهاست آگاه است.

خداوند از غیب آسمانها و زمین آگاه است، و آنچه را در درون دلهاست می‌داند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed Allah is the knower of the Unseen of the heavens and the earth. Indeed, He knows well what is in the breasts.

Surely Allah is the Knower of what is unseen in the heavens and the earth; surely He is Cognizant of what is in the hearts.

Lo! Allah is the Knower of the Unseen of the heavens and the earth. Lo! He is Aware of the secret of (men's) breasts.

Verily Allah knows (all) the hidden things of the heavens and the earth: verily He has full knowledge of all that is in (men's) hearts.

معانی کلمات آیه

«إِنَّهُ عَلِیمُ ...»: مراد این است که خدا که آگاه از همه چیز است می‌داند که اگر دوزخیان به دنیا برگردند، دوباره همان اعمال گذشته را ادامه می‌دهند.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «38»

همانا خداوند به غيب آسمان‌ها و زمين آگاه است، بدون شك او به راز دل‌ها داناست.

نکته ها

در آيات گذشته خوانديم كه: خداوند افرادى را براى ميراث قرآن برگزيد، افرادى را به بهشت مى‌برد و افرادى را به دوزخ؛ اين آيه مى‌فرمايد: زيرا او همه چيز را مى‌داند و از نهان و آشكار و از درون و بيرون آگاه است.

جلد 7 - صفحه 506

پیام ها

1- كسانى‌كه فرصت‌هاى دنيا را از دست داده و عمل صالحى انجام نداده‌اند و در آخرت ناله مى‌زنند كه ما را از دوزخ نجات بده تا عمل صالح انجام دهيم، در سخن خود صداقت ندارند. «إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»

2- ايمان به اين‌كه خداوند همه چيز را مى‌داند بهترين بازدارنده انسان از خلاف است. «إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (38)

إِنَّ اللَّهَ عالِمُ‌: بدرستى كه خداى سبحان داناست، غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: هر آنچه پوشيده، و عالم به جميع افعال بندگان و اسرار مخفى آسمان و زمين و آنچه در اين هر دو از مخلوقات صادر مى‌شود، پس احوال مطيعيان و عاصيان را مى‌داند. إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ: بدرستى كه او سبحانه داناست به آن چيزى كه در سينه‌ها است از اسرار و مضمرات و آنچه در خاطر هر كس خطور كند. اين تعليل علم الهى است به جميع مغيبات، زيرا هر گاه حضرت حق جلّ و علا عالم و دانا باشد به مضمرات صدور الى يوم النشور كه اخفى از همه مغيبات است، پس به غير آن اعلم و دانا به تمام اشياء خواهد بود از كلى و جزئى و نهانى و آشكارا.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى‌ عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ (36) وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ (37) إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (38) هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً (39) قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى‌ بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُوراً (40)

ترجمه‌

و آنها كه كافر شدند براى آنان آتش دوزخ است نه حكم ميشود بر آنها بمرگ تا بميرند و نه تخفيف داده ميشود از آنها از عذاب آن اينچنين جزا ميدهيم هر ناسپاسى را

و آنها فرياد ميكنند در آن پروردگارا بيرون آور ما را تا بكنيم كار شايسته‌ئى جز آنچه بوديم كه ميكرديم آيا عمر نداديم شما را مقدارى كه پند ميگيرد در آن كسيكه پند گيرد و آمد شما را بيم‌دهنده پس بچشيد پس نيست براى ستمكاران ياورى‌

همانا خدا داناى امر نهانى آسمانها و زمين است همانا او دانا است بآنچه در سينه‌ها است‌

او است آنكه گردانيد شما را جانشينان در زمين پس آنكه كافر شد پس بر ضرر او است كفرش و نمى‌افزايد كافرانرا كفرشان نزد پروردگارشان مگر بغض شديد و نمى‌افزايد كافرانرا كفرشان مگر زيانكارى ابدى‌

بگو خبر دهيد از شريكانتان آنها كه ميخوانيد از غير خدا بنمائيد مرا كه چه چيز آفريدند از زمين يا براى آنها است شركتى در آسمانها يا داديمشان كتابى پس آنها با دليل روشنى از آنند بلكه وعده نميدهند ستمكاران بعضيشان بعضى را مگر موجب فريب را.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان احوال اهل بهشت معمولا شمّه‌ئى از احوال اهل جهنّم را ذكر فرموده باين تقريب كه كسانيكه كافر شدند از آن آنان است آتش جهنّم نه محكوم باعدام ميشوند تا بميرند و راحت شوند و نه تخفيف داده ميشود عذاب آنها بلكه تشديد ميشود هر وقت كه شعله آتش كم شود طبعا و جزاى هر بنده بسيار ناشكرى اين است و آنها صرخه و فرياد ميزنند با حال عجز و انكسار كه پروردگارا ما را از اينجا بيرون آر و بدنيا برگردان قول ميدهيم بجاى اعمال بدى كه بجا آورديم ايندفعه اعمال خوب بجا آوريم خطاب ميرسد از مصدر جلال كه آيا ما بشما عمر نداديم در دنيا بقدريكه اگر كسى ميخواست در آنمدّت تحصيل علم و معرفت كند و متذكّر اوضاع آخرت شود ميشد و پيغمبر و كتاب فرستاديم براى شما و امام تعيين نموديم كه شما را از آتش جهنّم بترسانند و ايشان بوظيفه‌

جلد 4 صفحه 391

خودشان عمل نمودند و شما گوش نداديد و بآنها ستم نموديد پس بچشيد طعم عذاب حسرت و ندامت و آتش آخرت را و مطمئن باشيد كه هيچ يار و ياورى براى ستمكاران در اينروز نخواهد بود خداوند از خفاياى امور در آسمانها و زمين آگاه است و از قلب شما هم آگاه ميداند كه دروغ ميگوئيد اگر بدنيا برگرديد باز همان معاملات گذشته را تكرار خواهيد نمود چنانچه آنجا كه بوديد خيال داشتيد اگر هميشه بمانيد بهمين اعمال ادامه دهيد مگر خدا شما را جانشين اقوام سابقه قرار نداد در زمين و قوّه تصرّف در آنرا بشما عنايت نفرمود و نديديد كسيكه كافر شود ضرر كفرش بخودش ميرسد و نشنيديد احوال آنها را كه چگونه بعذاب الهى گرفتار شدند حال هم اگر برگرديد موجب مزيد كفر شما خواهد شد و آن موجب مزيد غضب الهى بر شما و مزيد زيانكارى و خسارت شما خواهد بود در فقيه و خصال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در قول خداوند أو لم نعمّر كم كه توبيخ است از كسيكه هجده سال داشته باشد و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده و در نهج البلاغه امير المؤمنين عليه السّلام فرموده كه عمرى كه موجب قطع عذر بنى آدم شود شصت سال است و ظاهرا در دو حديث مذكور بيان اقلّ و اكثر شده چون مقدار تذكّر بحسب احوال و اشخاص مختلف ميشود كسيكه استعداد و موجبات تذكّر برايش موجود است هيجده سال عمر هم برايش در دنيا زياد است و كسيكه بهيچ وجه وسيله ندارد شصت سال هم كم است و ظاهرا مشركين مكّه نوعا قائل بخالقيّت بتها نبودند فقط آنها را شفعاء ميدانستند لذا از هر چيز خوبى بنظر خودشان بت ميساختند كه مثلا نمونه‌ئى از اوصاف جمال و جلال خدا باشد و در برابر او سجده مينمودند گفته‌اند گاهى اگر حلواى خوبى بدستشان ميآمد از آن مجسّمه‌ئى مى‌ساختند و بقصد او عبادت مينمودند و بعد هم آنرا ميخوردند لذا خداوند به پيغمبر خود فرموده بآنها بگو خبر دهيد مرا كه اين بتهائيكه شما آنها را شريك قرار داديد در عبادت من يا در اموال خودتان چون سهمى از مال خودشان هم براى آنها مقرّر مينمودند كه آنها غير از خداى ناديده‌اند و بنمايانيد بمن كه چه خلق نمودند و بيرون آوردند آنها از زمين يا چه جزء از اجزاء آنرا ايجاد كردند يا شما قائليد آنكه شركتى آنها در امر آسمانها و ايجاد آن با من دارند كه براى آن مستحق ستايش و پرستش شدند يا ما براى آنها يا شما

جلد 4 صفحه 392

كتابى از آسمان فرستاديم كه در آن كتاب شما مأمور بعبادت بتها شديد تا دليلى باشد براى آنها يا شما براى جواز عبادت و تقرّب به بت و بعضى بيّنات قرائت نموده‌اند براى اشاره بآنكه در اين قبيل امور مهمّه بايد دلائلى باشد اين سؤال را از آنها بنما تا معلوم شود كه هيچ يك از اينها نيست جز آنكه شيطان پدران و اعيان آنها را گول زده كه خداى ناديده قابل عبادت نيست بايد چيز خوبى را انسان در نظر بگيرد و عبادت كند تا آنچيز وسيله تقرّب بخدا گردد و شفاعت كند از او در نزد خدا و حاجات او در دنيا برآورده شود و آنها هم اين وعده گول زن را باينها كه معاصر تو و زير دستان بزرگترانشان هستند دادند و اينها هم قبول نمودند و بدون هيچ منطق و دليلى بت‌پرست شدند و يجزى بصيغه مجهول مغايب و رفع كلّ نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ اللّه‌َ عالِم‌ُ غَيب‌ِ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ إِنَّه‌ُ عَلِيم‌ٌ بِذات‌ِ الصُّدُورِ (38)

محققا خداوند عالم‌ ‌است‌ بآنچه‌ ‌در‌ آسمانها و زمين‌ ‌که‌ ‌از‌ نظر و درك‌ ‌شما‌ غائب‌ ‌است‌ محققا ‌او‌ دانا ‌است‌ بآنچه‌ ‌در‌ قلوب‌ پنهان‌ ‌است‌.

إِن‌َّ اللّه‌َ عالِم‌ُ غَيب‌ِ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ غيب‌ اموريست‌ ‌که‌ انسان‌ ‌بر‌ حسب‌ اسباب‌ ظاهريه‌ و وسائلي‌ ‌که‌ ‌در‌ دست‌ دارد ممكن‌ نيست‌ پي‌ بآنها ببرد و علم‌ بآنها پيدا كند مثل‌ وجود ملائكه‌ و جن‌ و پيشامدهايي‌ ‌که‌ ‌براي‌ انسان‌ پيش‌ ميآيد و اوضاع‌ قيامت‌ و بهشت‌ و جهنم‌ ‌حتي‌ آنچه‌ ‌در‌ تقاويم‌ مينويسند ‌که‌ اوضاع‌ كواكب‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ماه‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ چه‌ و چه‌ ‌حتي‌ ساعت‌ كي‌ باران‌ ميايد كي‌ قيام‌ ميكند و امثال‌ اينها و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ گفتند المنجم‌ كذاب‌ فقط آنچه‌ بتوسط وحي‌ ‌بر‌ انبياء نازل‌ ‌شده‌ و انبياء و ائمه‌ خبر دادند انسان‌ معرفت‌ پيدا ميكند و آنچه‌ مدرك‌ شرعي‌ ندارد نه‌ بايد تصديق‌ كرد و نه‌ تكذيب‌ و علم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ واگذار بخدا و راسخون‌ ‌في‌ العلم‌ نمود.

إِن‌َّ اللّه‌َ عالِم‌ُ غَيب‌ِ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ بدون‌ اخبار ‌آن‌ احدي‌ نميداند ‌هر‌ چه‌ ‌هر‌ ‌که‌ دارد بافاضه ‌او‌ ‌است‌.

جلد 15 - صفحه 36

إِنَّه‌ُ عَلِيم‌ٌ بِذات‌ِ الصُّدُورِ كي‌ قلبا ايمان‌ دارد كي‌ ندارد ‌حتي‌ خيالات‌ نفسانيه‌ ‌که‌ اينها ‌هم‌ بافاضه حق‌ انبياء و ائمه‌ دارا هستند ‌هر‌ كدام‌ بدرجه ‌خود‌ و قابليت‌ ‌خود‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 38)- در این آیه به تقاضایی که کفّار در دوزخ برای بازگشت به دنیا دارند پاسخ داده، می‌گوید: «خداوند غیب آسمانها و زمین را می‌داند، چنین خدایی مسلما از آنچه در درون دلهاست آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَیْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ)

.آری! او می‌داند اگر به درخواست دوزخیان پاسخ مثبت گفته شود و باز به دنیا برگردند همان اعمال گذشته را ادامه خواهند داد.

علاوه بر این، آیه هشداری است به همه مؤمنان که در اخلاص نیّات خویش بکوشند و جز خدا کسی را در نظر نداشته باشند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع